تک پارتی جیهوپ

𝖪𝗂𝗆 𝗛𝗼𝗻𝗲𝘆!🧀 · 20:44 1400/04/17

سلاممم

تک پارتی ازجیهوپ😊❤️

سانشاینمون:)

توجه:خودم این داستانو ننوشتم🙂🎈

دوست داشتین بگین ابازم بذارم:)

حالامیخوام ازبقیه اعضاهم بگذارم👀

بریدادامه نفسانم😁🧡

امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم با جای خالی جیهوپ مواجه شدم .. یکم تعجب کردم اخه قول داده بود امروز باهام بیاد دکتر چون چند روزی هس زیاد حالم خوب نیست ... همینطوری که تو فکر بودم متوجه برگه تا خورده روی بالشتش شدم ... برش داشتم و شروع کردم به خوندن . سلام عزیزم .... ببخشید نتونستم همراهت بیام دکتر از کمپانی زنگ زدن و گفتن که کار مهمی دارن و حتما باید برم ... معذرت میخوام .. وقتی رفتی حتما بهم بگو دکتر چی گفت خیلی نگرانم عزیزم لبخندی به قلبی که آخر جملش نوشته بود زدم ... از روی تخت بلند شدم و به طرف دسشویی رفتم ... حوصله صبحونه خوردن نداشتم برای همین رفتم آماده شدم و به طرف مطب دکتر حرکت کردم ... وقتی رسیدم ماشینمو پارک کردم و رفتم داخل .... منشی : میتونم کمکتون کنم ؟؟؟ + سلام ... من چند روز پیش یه وقت برای امروز گرفته بودم .. _ اسمتون ؟ + کیم ا.ت _ اسم همسرتون؟ + جانگ هوسوک _ بله میتونین برین داخل ^^

بعد از تعظیم کوچیکی رفتم و در اتاق دکتر رو زدم ... رفتم داخل و روی صندلی روبه رویه دکتر نشستم .... = چه مشکلی دارید ؟ + چند روزه زیاد حالم خوب نیست ... سردرد و کمر درد هم دارم .... = سرگیجه و حالت تهوع چی ؟ + بله = خب من براتون یه آزمایش مینویسم حتما انجام بدین +چشم بعد از اینکه دکتر برام آزمایش رو نوشت به طرف آزمایشگاه رفتم ... داخل یکی از اتاقا شدم و یه پرستار ازم آزمایش گرفت ... همینطور که داشتم داخل راه روی آزمایشگاه راه میرفتم اسممو صدا کردن که برم جواب رو بگیرم ... خیلی استرس داشتم همش فکر میکردم چیزیم شده ... جواب رو گرفتم و با ترس بازش کردم ... از چیزی که تو جواب دیده بودم دهنم باز مونده بود ....

داخلش نوشته بود تست بارداری : + اصلا باورم نمیشد رفتم و به اون منشی که پشت میز نشسته بود نشونش دادم .. + ببخشید اینجا نوشته تست بارداری من مثبته ؟؟؟؟ ینی من باردارم ؟؟؟؟؟ _ بله درسته تبریک میگم شما دارین مادر میشین ^^ اینقد خوشحال بودم که نگو خیلی دلم میخواست هرچی زودتر این خبر رو به جیهوپ بدم ... اون عاشق بچه بود ... مطمئنم وقتی این خبرو بشنوه خیلی خوشحال میشه ... خودمم خیلی خوشحال بودم ... هرکس دیگه ای هم جای من بود خیلی خوشحال میشد ... من الان داشتم مادر میشدم و قطعا این بهترین حس دنیاس .... با خوشحالی سوار ماشین شدم و به طرف خونه حرکت کردم ... تو راه به جیهوپ زنگ زدم .... ÷ الو ؟ ا.ت خوبی ؟ دکتر چی گفت ؟ + سلام عشقم .. خوبی ÷ خوبم عزیزم خودت خوبی ؟ + خوبم اما... ÷ اما چی ؟؟ دکتر چی گفت ؟؟؟؟ + هوپی ۹ ماه دیگه یه عمل دارم ... ÷ چ...چی....چرااااا؟؟؟؟ + دکتر گفت یه چیزی تو شکمم هست که ۹ ماه دیگه باید عمل کنم و درش بیارم .... ÷ عزیزم اصلا نترس الان میام ....

گوشی رو قط کردم و زدم زیر خنده .... بیچاره الان سکته میکنه XD رسیدم خونه رفتم تو اتاق و خودمو انداختم رو تخت ... چند دقیقه بعد صدای کلید اومد و در باز شد ... حدس زدم جیهوپ باشه ... ÷ ا.ت؟؟؟؟ عزیزم کجایی ؟؟؟ + تو اتاقم سریع به طرف اتاق اومد و محکم در رو باز کرد .. با دیدن من که روی تخت خوابیده بودم سریع به طرفم اومد و بغلم نشست ... بلند شدم و روی تخت نشستم یکم نگاش کردم که محکم بغلم کرد .... ÷ چیشده عشقم ؟؟؟ حالت خوبه ؟؟؟ چشماش یکم قرمز بود و معلوم بود که تو راه کلی گریه کرده ... از کاری که کرده بودم پشیمون شدم چون جیهوپ زیادی حساس بود . + همونایی که بهت گفتم دیگه .... یه موجود زنده تو شکمم هست که ۹ ماه دیگه باید عمل کنم درش بیارم ... ÷ ینی چی ا.ت ... پاشو بریم یه دکتر بهتر ... + نمیخواد ÷ با من بحث نکن ا.ت پاشو بریم باید بفهمیم قضیه از چه قراره ... یهویی زدم زیر خنده و بلند بلند بهش میخندیدم

÷ چیه چرا میخندی + یکم فکر کن هوپی ... من گفتم یه موجود زنده !!!! ÷ ینی چی ا.ت داری منو میترسونی ... + آیییی خدا هوپی تو قراره پدر بشی هوووووف‌ چهرش کم کم از اون حالت نگران در اومد و لبخند رو لباش پدیدار میشد ... یهویی محکم بغلم کرد و تو اتاق میچرخوند ... ÷ من دارم پدر میشم ؟؟؟؟؟ مرسی عشقم ..... کل اتاق صدای داد هوپی بود .. ÷ مرسی که سالمی زندگیم .... و مرسی که همچین هدیه قشنگی رو بهم دادی نفسممم^^

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌙🧡🌈🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

یعنی دست نویسندش درد نکنه

منبع:تستچی:/

بایییییییی😚