تک پارتی جیهوپ🥤❤️

𝖪𝗂𝗆 𝗛𝗼𝗻𝗲𝘆!🧀 · 15:59 1400/05/04

هاییی^-^💚

اومدم بایک تک پارتی از هوپی😍

خیلی قشنگه،پیشنهادمیکنم بخونین😉👀

من برم پارت۱ مای آنجل رو آماده کنم تا امشب بدم خدمتتون•-•🥤⚡️

ا.ت = صبح از خواب بلند شدم که برم دانشگاه خیلی خسته 😓بودم اخه دیشب اصلا نتونستم بخوابم اما هر جورم که بود از خواب بلند شدم 🥱🥱و دست و صورتم و شستم و یچیزی خوردم راه افتادم به سمت دانشگاه همین جور که داشتم میرفتم یهو یاده گذشته افتادم که چقدر خوشحال بودم و امید داشتم اما وقتی امید زندگیم یعنی جیهوپ ترکم کرد دیگه ا.ت سابق نشدم 😢😢💔

چند دقیقه بعد ..... ا.ت = بلخره رسیدم دانشگاه و وارد کلاسم شدم استادم چند دقیقه بعد وارد شد و گفت = سلام به دانشجو های عزیز امروز یه دانشجوی جدید داریم که تا چند دقیقه ی دیگه خودش میاد و خودشو معرفی میکنه 😊😊چند دقیقه بعد دانشجوی جدید = سلام من جیهوپ هستم 😊 میتونید منو هوپی صدا کنید 😁قیافه ی ا.ت 👈👈👈😧😧😧 ا.ت = هو..هو...پی 🥺🥺چند دقیقه بعد ا.ت = بارون نمیشد اون جیهوپ بود یعنی منو یادش میاد ؟ هنوزم دوسم داره ؟😭😭چرا برگشته ؟ استاد : آقای جیهوپ میتونید روی اون صندلی کناره اقای هانیول. بشینید جیهوپ = چشم استاد ا.ت = ا .. س..ت..اد 😪میشه من برم دستشویی حالم خیلی بده استاد = بله میتونید برید خانم کیم ا.ت ا.ت با خودش =اخه چرا استاد اسم و فامیلم و گفت 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️حالا چیکار کنم بدو از در کلاس اومدم بیرون به سمت حیاط رفتم داستان از زبان جیهوپ = کی..م .ا.ت 😢😢🥺🥺سریع از جام بلند شدم و از استاد خواستم برم دستشویی اونم اولش تعجب کرد ولی بعدش رنگ صورتم و دید و گفت باشه باشه برو زود بیا از کلاس اومدم بیرون رفتم توی حیاط میدونستم که ا.ت نمیره دستشویی کل حیاط و گشتم تا بلخره ا.ت و پیدا کردم

جیهوپ = ا.ت خودتی ؟🥺🥺 حالا داستان از زبان ا.ت =داشتم توی حیاط قدم میزدم و با خودم حرف میزدم که یهو یه صدای خیلی آشنا شنیدم رومو برگردوندم دیدم جیهوپه داره میگه ا.ت خودتی منم بهش گفتم=اره خودمم 😪اما فکر نکنم تو اون جیهوپی باشی که میشناختمش 😒😒 جیهوپ = ا.ت میشه اینجوری باهام حرف نزنی باور کن من همون جیهوپم بیا بشین برات همچی و تعریف میکنم 🥺😢ا.ت =متاسفم من شما رو نمیشناسم لطفا مزاحم نشید الانم کلاس دارم باید برم 😒😒اینو گفتم و برگشتم سر کلاسم جیهوپ= معلوم بود خیلی اذیت شده بوده 😪من هر طور شده باید از دلش در بیارم و دوباره به خودم برگردونم 😊😊ا.ت= بلخره این کلاس کو.. ف..تی تموم شد 😒😒از در کلاس اومدم بیرون به سمت خونه حرکت کردم 🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

بدون اینکه حرفی بزنم به سمت اتاقم رفتم و کلی گریه کردم 😪😢😢

بعداز کلی گریه کردن از اتاق بیرون اومدم و رفتم یچیزی خوردم و دوباره برگشتم به اتاقم ...همینجوری به افکار خودم فکر میکردم که یهو گوشیم زنگ خورد جواب دادم جسی بود دوست صمیمیم جسی =سلام ا.ت خوبی ؟ 🥺مطمئنم بعداز دیدن جیهوپ تو هم یه شک خیلی بزرگ بهت وارد شد ا.ت =سلام 😊اره خب ولی بهتره گذشته رو فراموش کنم 😁جسی =ا.ت مطمئنی خوبی ؟ 😐😐ا.ت =اره خوبم باور کن جسی =باشه پس فعلا ا.ت =فعلا (فلش بک به نیم ساعت قبل تماس ا.ت ) جیهوپ =جسی... جسی 🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️جسی =بله ؟چی شده ؟ جیهوپ =خب ازت یه درخواستی داشتم جسی = اگر ازم میخوای به ا.ت بگم که تورو ببخشه سخت در اشتباهی گلم چون ا.ت بخاطر تو کلی سختی کشید دیگه تحمل اینکه ا.ت سختی بکشه رو ندارم جیهوپ = من واقعا معذرت میخوام من نمیخواستم ا.ت و بی خبر ترک کنم بزور نا پدریم مجبور شدم برم خارج درس بخونم 🙁🙁

جسی =گیریم که بزور بردنت خارج تلفن که داشتی چرا زنگ نزدی ؟ 😠جیهوپ =نا پدریم گوشیم و ازم گرفت و گفت حق ندارم زنگ بزنم به ا.ت وگرنه به ا.ت آسیب میزنه جسی = خب اگه اینطوره من هر کاری میکنم که تو و ا.ت دوباره مث سابق بشین 🥰جیهوپ =ممنون 😃جسی =فقط یه چیزی الان نا پدریت اگر بفهمه دوباره با ا.ت رابطه داری اون موقع باید چیکار کرد 🤨🤨جیهوپ =😅😅😅جسی =چرا میخندی

جیهوپ = فکر کردی اون اگر هنوز زنده بود میزاشت من بیام پیش ا.ت 😅جسی =نکنه کشتیش😨😨جیهوپ =نه بابا من آزارم به مورچه هم نمیرسه یکی از کسانی که باهاش شریک بود کشتش جسی = اهان اوکی جیهوپ =🙂جسی =خب الان میخوای من چیکار کنم ؟ جیهوپ =ازت میخوام به ا.ت زنگ بزنی ببینی حالش خوبه یا نه جسی = باشه الان وایسا ( خب حالا بریم سر اصل مطلب 😁) ا.ت=مطمئنم جیهوپ بهش گفته که به من زنگ بزنه واسه همین منم اینجوری باهاش حرف زدم که بره به جیهوپ بگه که ا.ت اصلا توی شک نبوده و خیلی خوب داره به زندگیش ادامه میده 😌😌

خب حالا بریم پیش جسی و جیهوپ )جیهوپ =خب جسی چی گفت حرف بزن چرا لال شدی جسی = چ..چیزه ..خب .راستش ..جیهوپ =بگو چی گفت جون به لب شدم بگو ای بابا جسی =خب برعکس تصوراتمون ا.ت خیلی حالش خوب بود و انگار اصلا هیچ اتفاقی نیوفتاده جیهوپ =جداا؟ جسی =اره باور کن جیهوپ = خب میرم سراغ نقشه ی دوم جسی =نقشت چیه ؟ جیهوپ =میگم میشه آدرس خونه ی ا.ت و به من بدی جسی = اره حتما آدرسش.........اینه خب میخوام یه خوبیه دیگه هم بهت بکنم جیهوپ = ممنون ،چی ؟جسی =اینم کلید یدک خونه ی ا.ت به من داده بودتش که هر وقت خواستم برم پیشش در نزنم جیهوپ =خیلی ممنون جسی تو حرف نداری جسی =😁😁حالا هم برو تا دیرت نشده جیهوپ =باشه پس فعلا 👋👋👋

چند دقیقه بعد از زبان جیهوپ=بلخره رسیدم دم خونه ی ا.ت خب اینم از این در باز شد هوراااا 😃😃از زبان ا.ت =بعداز چند دقیقه فکر و حرف زدن با خود از اتاقم بیرون رفتم و نشستم روی کاناپه و تلویزیون و روشن کردم داشتم فیلم میدیدم که صدای در شنیدم با خودم گفتم لابد جسیه گفتم =سلام جسی بیا تو جیهوپ =سلام ا.ت ا.ت =وقتی صدای جیهوپ و شنیدم خشکم زد سریع برگشتم سمتش جیهوپ =چیه آدم ندیدی 😄😄ا.ت =چرا دیدم اما تو توی خونه ی من چیکار میکنی ؟ جیهوپ =خب راستش من اومدم راجب یه موضوعی باهات حرف بزنم 😁ا.ت =من هیچ حرفی با کسی که ترکم کرد ندارم جیهوپ =خواهش میکنم اول حرفامو گوش کن باور کن من خودم از قصد ترکت نکردم نا پدریم مجبورم کرد باور کن ات =یعنی واقعا تو منو ترک نکردی ؟ جیهوپ = نه باور کن 

ا.ت = دیگه واقعا نمیتونستم جلوی خودم و بگیرم سریع رفتم بغلش کردم 🥺جیهوپ =دلم واست خیلی تنگ شده بود ا.ت 🥺ا.ت = منم

 

⚡️⚡️⚡️

وتماممم😁

امیدوارم خوشتون اومده باشه:)😊❤️

امشب پارت۱ فیک مای آنجل رومیدم*-*😍

خدافس🧡